جمعه، شهریور ۰۴، ۱۳۸۴

یک شروع خوب

همینطور که به طرف مرکز شهر قدم میزنیم/لبخندزنان و خوشحال آرزوهای روشن مان پیش می آیند

تلاقی دوستی و فرسودگی/دو زمان را جشن میگیریم

یک صبر دو ساله،رویایی دور دست زاده شده/برای این روز تا جایی که می توانیم ولخرجی میکنیم

تا جایی که میتوانیم میخوریم و لذت میبریم/به موسیقی خودمان گوش میدهیم

اما انگار کسی توجه نمیکند،کسی گوش نمیدهد/این کاملن فرق میکند با...

ما در دنیای دیگری زندگی کردیم/جایی که هرگز نامرئی نبودیم

چند روز بعد/ما دوباره صحبت کردیم

اما صدا خوب نبود/ما همگی با هم در توافق بودیم

در اکثر موارد موافق بودیم/دفعه بعد بیشتر تلاش می کنیم

این یک شروع خوب است.