هذیون (بخونید هذیون پریم )

من دیروز دستامو تو باغچه کاشتم.اما نمی دونم چرا سبز نشد؟!

حقوق میکروسکوپی

اینکه داغ ترین خبر یه حکومت این باشه که آیا زنان می تونن وارد ورزشگاه بشن یا نه،خنده دار نیست،گریه داره.میگن ورود زنان به ورزشگاه با شرعیات تناقض داره.آخه یکی نیست بگه هزاروسیصد سال پیش اصلن فوتبال اختراع شده بود؟!نمی دونم چرا اینا همش رو جزئیات زوم می کنن اما از رو مشکلات بزرگ راحت رد میشن!زنان کلی حقوق ناگرفته دارن اونوقت همه رو این ورزشگاه کلید کردن.کلی زن تو ایران وجود داره که با هزار استرس و بدبختی روزشونو به شب می رسونن اونوقت یه عده با ورود زنان به ورزشگاه می خوان حقوق بشرو تو ایران پیاده کنن.ورود زنان به ورزشگاه یه چیزی از حقم بالاتره اما در برابر سایر حقوقشون،اون قدر ریز و کوچیکه که با چشم غیر مسلح قابل دیدن نیست.اصلن گیریم به قول بعضیا ورود زنان به ورزشگاه باعث بشه سایر حقوق ناگرفتشونم بدست بیارن،مگه غیر از اینه که یه جای دیگه به جاهای زنا اینور،مردا اونورمون اضافه میشه.مگه غیر از اینه که دوربینا دیگه عمرن از تماشاچیا فیلم نمیگیرن و بازیکنا دیگه نمی تونن بوس هوایی بفرستن!!!اگه قرار زنان اینجوری وارد ورزشگاه بشن کلی از حقوق دیگشون ضایع میشه.پس بهتره در پی گرفتن اون قسمتی از حقوق زنان باشیم که سعی میشه ریز نشون داده بشه.حقوقی که بهش میگن حقوق بشر اما فعلن شامل بشریه که مذکر.

...

من ناخنمو می خورم و همه میگن این کار درستی نیست اما هیچ کس به اونی که با ناخنش دلمو خراشید نگفت که کارش اشتباهه!

سرنوشت

مگه غیر از اینه که هر آدمی خودش سرنوشتشو می سازه؟پس چرا یه عده همش اصرار دارن سرنوشتو از پیش تعیین شده بدونن؟اینکه آدم بره پیش یه فالگیر تا بدونه آینده اش چی میشه خنده دار نیست،خیلی خیلی خنده دار! هر چقدر فکر می کنم نمی فهمم چه ارتباطی بین آینده و چروک های کف دستم وجود داره؟نمی گم با پیش بینی مخالفم.گاهی وقتا میشه آینده رو حدس زد اما با فکر،نه خوردن قهوه! این روزا خیلی ها رو می بینم که دربه در دنبال یه فالگیر ایده آل(فالگیری که آینده رو اونجوری که می خوای پیش بینی کنه) می گردند.شاید این مصیبت سال جدید باشه!من که فکر می کنم ساختن آینده خیلی قشنگتر از پیش بینی اونه.بهر حال همه ی آدما به امید آینده زندگی می کنند البته به جز اونایی که فرق گذشتشون با آینده چیزی بیشتر از تغیر رنگ موهاشون نیست.