هوا و آدما
این برف پریروز چقدر مسخره بود!فقط این آسمون ما رو سرکار نذاشته بود که اونم گذاشت.مردم عین قحطی زده ها ریختن تو مغازه ها و همه چیزو غارت کردن.بابای دوستم پنجاه تا نون گرفته بود.اما هوا همه رو گول زد.فرداش یه آفتابی شد که تو تابستونم ندیده بودیم(این یه کمی زیاد اغراق بود.) اما من یه چیزی رو فهمیدم اونم اینه که بعضی آدما عین هوای رشت غیر قابل پیش بینی اند.وقتی ازشون انتظار خشونت داری می خندن و وقتی خودتو برای تقدیر و تشکر آماده می کنی می کوبن تو سرت. هر آدمی یه جور دیگه.بعضی آدما هم که اونقدر قابل پیش بینی ان که چون عکس العملشو می دونی اصلن حال نمیکنی عملتو انجام بدی. بعضیام که قانون سوم نیوتنو نقض می کنن.اونقدر بی خیال دنیان که براشون مهم نیست جنگ باشه یا صلح(جدیدن کتاب جنگ و صلح تولستوی رو خوندم،خواستم یه چیز گفته باشم.)شایدم این قدر می فهمند که به خودشون اجازه نمیدن راجع به هر چیزی اظهار نظر کنند.