شنبه، شهریور ۲۴، ۱۳۸۶

او:مرده شورتو ببرن که هیچی بارت نیست.

من:سکوت...

او:بدبخت فکر کردی اینجا واسه افکارت بهت احترام میزارن؟

من:سکوت...

او:نه.اینجا همه بخاطر خودشون دوستت دارن.

من:سکوت...

او:جدن نمی دونی همیشه نباید رو راست بود.

من:سکوت...

او:گاهی وقتا برای نشکوندن دل آدما باید تظاهر کرد.نا مسلمون مگه نمی دونی دل شکوندن گناه بزرگیه.

من:سکوت...

او:تو اصلن می دونی انتقاد یعنی چی؟

من:سکوت...

او:یعنی توهین.اسمشو عوض کردن که قشنگتر به نظر بیاد.

من:سکوت...

او:یکم عقلتو بکار بنداز.اینجا برای اینکه مورد قبول همه باشی نباید حرف دلتو بزنی.نباید بی ریا باشی،ساده باشی.

من:سکوت...

او:آخه دیونه واسه کسی مهم نیست تو چی دلت می خواد.مهم اینه که دیگران چی می خوان.دیگرانی که از ما برترند.

من:سکوت...

او:چرا چیزی نمی گی؟

من:سکوت...

او:میگن سکوت نشونه رضایته.

من(تو دلم):گاهی وقتام نشونه اعتراضه!